متن وصیتنامه دکتر علی شریعتی + عکس
این سند را علی شریعتی در آذرماه ۱۳۵۵ (حدود شش ماه قبل از مرگش) خطاب به
محمدرضا حکیمی نوشته است. خانوادهی شریعتی پس از باخبر شدن از نوشته شدن
این نامه، متنی خطاب به محمدرضا حکیمی نوشتند و درخواست کردند که او
نوشتهها و گفتههای شریعتی را بازبینی کند اما حکیمی هرگز چنین نکرد و
نهایتاً اصل نامه را نیز به خانواده بازگرداند.
فقط یک سوال ؟؟
کسی که خودش به خودش نه تنها ایمان ندارد، بلکه اذعان به خطاهای خودش دارد -و اتفاقا این نشانه عقل است که ظن به خطا در کار خودش داشته باشد- چطور میشود الگوی صددرصد تضمینی و بتی خطاناپذیر برای کسانی گردد که بی چون و چرا سنگ ورا به سینه میزنند ؟
قران بخوانیم: یونس 35
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ
(بگوآیا از شرکای شما کسی هست که بسوی حق هدایت کند، بگو خداست که بسوی حق هدایت می کند، و آیا آنکه بسوی حق هدایت می نماید، شایسته تر است که پیروی شود یا آنکس که خودش هم هدایت نشده ؟ پس شما را چه شده وچگونه حکم می کنید؟)
دو کلمه حرف حساب:
دوستان عزیز مذهبی و غیر مذهبی.. مرحوم دکتر شریعتی معلمی بسیار زبر دست در بیان مطالب و جامعه شناسی بسیار خوب بوده است . اما ای کاش او در همین حوزه ها مشغول میبود و در باره مورادی که تخصص قطعی میخواهد بیان مطلبی نمیفرمود .
اما دلیل ثبت این نوشتار:
مدتهاست جملات بظاهر زیبا اما بسیار زهرآگین و مسمومی با چسباندن یک "دکتر شریعتی " به انتهاس برای من و شما پیامک میشه یا گوشه و کنار تو فضاهای مجازی میخونم و میبینم که بعلت مغالطه و قدرت زیاد تخریبی این جملات ، انسان رو تا اعماق وجود ناراحت میکنه و نه مجالی برای بحث داریم و نه گوشی برای شنیدن دارند.
چرا ؟
بعلت تقدس زایی بیش از حد برای این انسان محترم در جامعه، خطر و انحراف این حرفها نه تنها فهمیده نمیشه، بلکه مورد به به! و چه چه ! عده ای مغرض و جاهل قرار میگیره و متاسفانه در قشر متدین ما هم مورد استفاده و استناد قرار میگیره که
بله .. ببینید دکترشریعتی هم گفته !!!! پس .....
از انجا هم که مباحثه و استدلال و بیان منطقی در این فضاها غالبا مشکل و یا نشدنیست و اصل موضوع هم فرهنگیه، تصمیم گرفتم نظرات بزرگان رو در اینجا جمع اوری کنم.
لذا دو روش برای نقد اندیشه ها وجود دارد :
یک راه اینه تمام جملات اون انسان رو مورد نقد قرار داد ..
یک راه هم اینه که کلیت شخصیت طرف مقابل رو ارزیابی کرده و مورد نقد قرار بدیم. تا مشخص بشه که منبع این حرفها چیست و ایا اعتقادا بیان شده یا سهوا ...
فراموش نکنید ابراز نظراتتون چه موافق و چه مخالف ازاده و البته محترم
ممنون
میترا حق طلببرگرفته از porsojo.persianblog.ir