دکتر انحراف

نقد افکار و آئار دکتر علی شریعتی

دکتر انحراف

نقد افکار و آئار دکتر علی شریعتی

در "دکترِ انحراف" به انحرافاتی که با سوء استفاده از کلمه "دکتر شریعتی" به مردم خورانده شده است آشنا خواهیم شد. تقاضا داریم با حوصله تمام مطالب را دنبال کنید...

*نکته مهم: این وبلاگ تنها مطالبی را که می تواند مورد نقد قرار بگیرد را نقل می کند و هیچگونه پیش داوری و قضاوت وجود ندارد.

دیدگاه علی شریعتی به وصایت حضرت علی

جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۹ ب.ظ

«... دکتر علی شریعتی به حسن الامین (1) گفته مدرکی برای وصایت حضرت علی نداریم و امین عصبانی شده و در جواب گفته ژنرال فرانکو (2) برای خود جانشین تعیین نموده، چطور حضرت محمد برای خود جانشین تعیین نکرده و با عصبانیت حسینیه ارشاد را ترک نموده است... .» (3)



(1) علامّه، «حسن الامین»، مورّخ و نویسنده »دایره المعارف اسلامی شیعه» است. وی فرزند علاّمه سید محسن الامین، فقیه و مرجع بنام لبنان بود.

(2) ژنرال فرانسیسکو فرانکو (۱۸۹۲-۱۹۷۵)
دیکتاتور اسپانیا بود . او پس از جنگ داخلی این کشور، از ۱۹۳۹ میلادی، تا هنگام مرگش در ۱۹۷۵ میلادی بر اسپانیا حکومت کرد.

نظرات  (۱)

"... و این است که ائمه‌ی شیعه یا اوصیاء پیغمبر دوازده تن‌اند و نه بیش، در حالی که رهبران جامعه برای تاریخ پس از پیغمبر نامحدودند.
اگر وصایت نقض نمی‌شد و پس از پیغمبر، به جای خلفا، اوصیاء یا ائمه، رهبری امت را ادامه می‌دادند، بی‌شک غیبت امام آخرین نیز روی نمی‌داد، زیرا فلسفه‌ی غیبت برای ما معلوم است. آخرین وصی نیز مثل دیگران زندگی می‌کرد و مسئولیت رهبری را ادامه می‌داد و پایان می‌گرفت.

آنگاه در سال 250 به جای غیبت امام، خاتمیت امامت داشتیم و دو قرن و نیم رهبری امت، اگر به جای خلفا و سلاطین عرب، در دست علی و حسن و حسین و ... می‌بود، در این سال امتی را ساخته بود که لیاقت آن ‌را داشت که خود بر اساس اصل«شوری»، لایقترین رهبری را تشخیص دهد و بر کرسی بنشاند و مسیر تاریخ را بر راه رسالت محمد ادامه دهد. این است که «وصایت» یک اصل بدیهی است، و «شوری» - بیعت و اجماع آراء مردم - نیز اصلی اسلامی.

پس از پیغمبر باید وصایت عمل می‌شد و امامت، رسالت امت‌سازی پیغمبر را ادامه می‌داد. پس از آخرین وصی، ختم دوران انقلابی امامت، باید بر شورا تکیه می‌شد.
اما فاجعه‌ای که در سقیفه رخ داد و سرنوشت اسلامی تاریخ اسلام را منحرف ساخت، این بود که با تکیه بر یک حق، حق دیگری پامال شد.

اگر سقیفه به جای سال یازدهم، در سال 250 روی داده بود، سرنوشت تاریخ دیگر بود. اما نشد، بر دموکراسی تکیه کردند و اصل شوری، در حالی که زمان، زمان وصایت یعنی رهبری انقلاب بود.

این بود که دموکراسی هم از بین رفت و شوری برای همیشه نابود شد. در حالی که اگر پس از پیغمبر به وصایت و رهبری انقلابی عمل شده بود، پس از دوران امامت شوری و دموکراسی هم داشتیم.

این بود که مردم، پس از پیامبر، هم از رهبری انقلابی وصایت و امامت محروم شدند و هم از رهبری دموکراتیک بیعت و شوری.

و در نتیجه، تاریخ مسیرش، برخلاف آنچه اسلام طرح کرده بود، ادامه یافت.

خلافت اسلامی بیعت، تبدیل شد به سلطنت موروثی عربی، و امامت، پس از دو قرن و نیم جهاد و شهادت به غیبت منجر شد و فلسفه‌ی تاریخ تغییر کرد..."
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">